ارمنستان با کراس کانتری

سفرنامه یک سایکل توریست در کشور ارمنستان

سفرنامه یک سایکل توریست در کشور ارمنستان

به قصد دیدن کشور ارمنستان به دل جاده زدم
تنها و با یک دوچرخه کراس کانتری
این چند سطر خاطرات سفر 6 روزه من هست
در این بهشت زیبا

بایگانی
نویسندگان

از همان کودکی عاشق دوچرخه و دوچرخه سواری بودم.

http://rooznevesht1.blog.ir/1394/09/10/%D8%A8%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%DA%A9%D9%84-%D8%B1%D8%A7%D9%86

 طبیعت را هم دوست داشتم و بارها با همان دوچرخه کمر شکسته کودکیهایم به دل طبیعت می زدم و آنقدر که سن من اجازه می داد از خانه، محله و شهر دور می شدم.

شاید یک سایکل توریست هم به حساب بیایم اما  دوست دارم سبک سفر کنم و روی جاده ها تسلط بیشتری داشته باشم. دوچرخه اگر بار زیاد داشته باشد و سنگین باشد با  سلیقه من جور نیست. دوست دارم به هر شهری که رسیدم – داخل یا خارج ایران- سبکبار و با یک دوچرخه بدون هیچ خورجین، وسیله و یا کیف اضافه به تمام سوراخ سنبه های شهر سرک بکشم و از ارتفاعاتش بالا بروم و از دیدنیهایش لذت ببرم. من اینجور سفر می کنم و به بقیه هم کاری ندارم.

عاشق گشت و گذار در جاده های فرعی و صعب العبور شهرهای ناشناخته هستم و این مسلما با دوچرخه رایج سایکل توریست ها میسر نیست. من عاشق کراس کانتری و از طرفی عاشق طبیعت گردی و سفر  هستم و تنها راه من  ترکیب این دوتا بود که با استفاده از آن ، روشی برای خودم ساختم تا لذت بیشتری ببرم و به استاندارد و روشهای رایج سایکل توریست ها توجهی ندارم و کار خودم را می کنم.

با کلاه دوچرخه سواری هم میانه خوبی ندارم و از همان ابتدا مانند کودکی که پستانک قبول نمی کند. آن را پس می زدم.

شبها در هاستل و یا جاهایی که رزرو کردم خوابیدم و سعی کردم انرژی ام را به جای اینکه صرف کمپینگ و مقابله با شرایط جوی ناپایدار و باد و باران و مسائل پیش بینی نشده کنم، خوابی آرام داشته باشم تا صبح بتوانم از سفر و دیدنی هایش لذت بیشتری ببرم. دوچرخه برای من فقط یک وسیله است و البته که تعصبی روی آن ندارم ... اگرمشکلی برای من یا دوچرخه پیش بیاید که لاینحل باشد و نتوانم رکاب بزنم بدون هیچ تعارفی با اولین وسیله خودم را به نزدیک ترین شهر می رسانم و با آرامش به دنبال حل مشکلم می روم.

ترجیح دادم تنها به ارمنستان سفر کنم. تنهایی محسناتی داشت که به عیب هایش می چربید. آزاد بودم و راحت. از آنجا که پدرم همیشه نگران کله شقی های من است!! ترجیح دادم به بهانه سفر تهران و کارهای مربوط به عمل گوش - که از قضا جزء برنامه ام بود-  از آنها خداحافظی کنم.

در این تا حدودی فرهنگ ایرانی را با ارمنی مقایسه کرده ام. یک سوزن به دیگران زده ام و یک جوالدوز بزرگ به خودمان. به بزرگواری خودتان ببخشید.